موتورسوار چمران اثر حمیدرضا جوانبخت در 624 صفحه به چاپ رسیده است.
در موضوع جنگ کتابهای خاطره زیادی وجود دارد ولی بی شک این کتاب جزو بهترینها خواهد بود. این کتاب خاطرات سیدعباس رابوکی را روایت میکند که جزو تیم موتورسواران شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم بود. اهمیت این کتاب به غیر از روایت جنگ، در چند مساله دیگر هم هست. یکی ایجاد شناخت از شهید چمران از زاویهای ناشناخته. با اینکه کتاب درباره چمران نیست ولی شناخت بسیار خوبی از او به دست میدهد و الگوی بسیار خوبی است برای معنی شدن عبارت «آتش به اختیار». نکته دوم اینکه روایتهای ما از رزمندگان اصولا به نحوی صورت گرفته که ایشان را همگی مذهبی با دغدغه های انقلابی و دارای سلوک عارفانه شناساندهایم. رابوکی جوانی بوده عشق موتور که اولین دیدارش با چمران در پیست موتور سواری اتفاق افتاده. با اینکه عاشق چمران بود ولی هیچ وقت سبک زندگیاش مثل بچه حزباللهی ها نشد. جوانی رابوکی شبیه جوانی جوانهای امروز است و جوان امروز میتواند خودش را در آینه روایت او پیدا کند.
روایت جنگ دغدغه رهبر انقلاب است و روایت این کتاب یکی از بهترین این روایتهاست.
نویسندهحمیدرضا جوانبخت
ناشر جهان جام جم
شابک978-622-7676-02-0
ردهبندی کتابزندگینامه و بیوگرافی (آثار کلی)
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
چاپ شده درایران
تعداد صفحه624
وزن557 گرم
سایر توضیحاتدر کتاب آمده است:
کتاب «موتورسوار چمران» خاطرات شفاهی سید عباس حیدر رابوکی، قهرمان موتورسواری و نیروی اطلاعات و عملیات ستاد جنگهای نامنظم است. حرفهای شنیده نشده و صد البته گفته نشدهای را از سال اول و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان روایت میکند و تصویر جدید و غیرتکراری مهمی از شهید مصطفی چمران به ارائه میدهد. تاریخ فراز و فرود ستاد جنگهای نامنظم و حماسه دلیرمردانش را به تفصیل روایت میکند.
از آن ابتدا که دکتر چمران جوانانی از اقشار مختلف جامعه مانند کاسب، دانشجو، بقال، بازاری، آهنگر و… را که اتفاقاً هیچکدام نگاه و سبک زندگی شبیه به هم نداشتند، گرد هم میآورد و آنها را راهی جنوب کشور میکند تا آزادسازی دهلاویه، شهادت فرماندهان قهرمان و سرانجامِ ستاد با شهادت مصطفی چمران، همه این بخشها در «موتورسوار چمران» با دقت برای شما از زبان سیدعباس، نیروی اطلاعات و عملیات ستاد جنگهای نامنظم روایت شده است.
سیدعباس و رفقایش یعنی جوانان قهرمان موتورسواری تهران یکی از دهها گروه دلدادگان چمران بودند که روزگاری تمام دغدغه زندگیشان موتورسواری بود و شاید هیچگاه خیال نمیکردند روزی مانند سایر رزمندگان راهی جنگ شوند.