ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) فیلسوف سرشناس آلمانی در عصر روشنگری، 22 آوریل 1724 به دنیا آمد و 12 فوریه 1804 از دنیا رفت. او را به عنوان یکی از مهمترین فیلسوفان عصر روشنگری میشناسند چراکه فلسفه او، از اندیشههای غالب در نیمه نخست سده نوزدهم است. کانت تجربه گرایی و عقلگرایی آغازین نوین را در هم آمیخت و اندیشههای بنیادی او در کتابهای سهگانهاش «نقد عقل محض»، «نقد عقل عملی» و «نقد قوه حکم»، ظاهر و هویدا است.
در کتاب کانت و اختلاف نظر میان مفسران فلسفه او، با یک گزارش از فلسفه کانت و مفسرانش روبهرو نیستیم. بلکه با یادآوری کلیاتی درباره افکار او، از متفکرانی صحبت میکنیم که کانتی نیستند اما بهرحال تحت تاثیر او بودهاند. آنها براساس بعضی از نکات فلسفه نقادی او و نظامهای فکری متفکرانه به صورت مختصر معرفی شدند. در این بخش از کتاب به نوعی به بررسی دوره مختصری از تاریخ فلسفههای معاصر میپردازیم که در کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان تحقق پیدا کرده و منشأ اثر بودهاند.
نویسندهکریم مجتهدی
شابک9786227689051
ناشرکریم مجتهدی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
موضوعفلسفه
ردهبندی کتابفلسفه (فلسفه و روانشناسی)
قطعوزیری
نوع جلدشومیز
نوع کاغذسفید 70 گرم
چاپ شده درایران
گروه سنیهمه سنین
تعداد صفحه417
تعداد جلد1
وزن590 گرم
سایر توضیحاتدر ایران، فلسفه اغلب نوعی حاشیه غیرلازم تلقی میشود و همچنین در نحوه استفاده درست از آن نیز نه فقط سوء تفاهمهای گوناگون وجود دارد، بلکه گاهی سوءنیتها نیز برای خود جایگاهی پیدا کردهاند. از این لحاظ به نحوی به ناچار اصطلاح «فلسفه بافی» گاهی مترادف «سفسطه» به کار میرود و گویی ذهن ناخواسته، حتی شاید خواسته، به مطالب بی فایده مشغول شده و قصد فریب مخاطبان خود را دارد و یا به هر ترتیب قادر نیست واقعاً به چون و چند نظرگاه خود وقوف پیدا کند.
معمولاً در شرایط طبیعی و سالم، در فعالیتهای ذهنی انسان، توجه به «کاربرد عملی» میشود. البته از آنجا که «عمل» تعلیق پذیر نیست و چون «تأمل» بطور عادی در کوتاه مدت تحقق پیدا نمیکند، ارزش و اعتبار آن نیز به ناچار زیر سئوال میرود. البته نمیتوان فراموش کرد که تأمل نیز، در حد خود، مقتضیاتی دارد و بیشتر به آینده میاندیشد و از انجام عمل فوری روی برمیگرداند و به همین دلیل چه بسا در آن نوعی سهل انگاری پدید میآید و به همین دلیل اکثر مردمان فکر بی عمل را مذموم میدانند که البته همینطور هم هست، ولی آیا چنین باوری را همیشه صادق میتوان دانست! هرچند واقعاً فکر بی عمل مذموم است و همگان درباره این موضوع توافق دارند، ولی آیا همچنین نمیتوان گفت که چه بسا صدمه و خطر عمل بدون فکر نیز بسیار خطرناکتر و دامنه دارتر از فکر بی عمل است!