فلسفه وجودی انسان چیست؟
انسان از کجا آمده است؟
آیا دنیایی که پیش روی انسان است حقیقیست یا توهمی ساخته ی ذهن انسان؟
و پرسشهایی از این دست ذهن بسیاری از انسانها را به خود مشغول کرده است که در پی پاسخ به این پرسشها مکاتب فلسفی را بنیان گذاردند. تاریخ فلاسفه بیشماری را به چشم خود دیده که هر کدوم در پی کشف فلسفه وجودی انسان بودهاند. گاهی این مطالب از چنان پیچیدگی برخوردار میشد که درک آن برای همگان سخت بود. در سال 1991 یوستین گوردر استاد فلسفه برای درک راحت مطالب فلسفی دانشجویانش کتابی را نگاشت که در آن به زبان ساده به معرفی فلاسفه معروف و افکارآنها پرداخت. کتابی که جهانی و در نهایت کتابی آموزشی در باب فلسفه شد.
کتاب «دنیای سوفی»، با روایت سوم شخص به ماجراهای «سوفی آموندسن»، دختر چهارده سالهی نروژی میپردازد که با مادرش زندگی میکند. در ابتدای داستان، سوفی نامههایی از یک فرستندهی ناشناس دریافت میکند که در آنها سؤالهایی مانند «تو کیستی؟» و «جهان چگونه به وجود آمد؟» نوشته شدهاند. مدتی بعد او بستههای بزرگتری دریافت میکند که آغازگر یک دورهی آموزش فلسفه برای او هستند و دنیایی متفاوت را پیش چشم او میگشاید.
به عبارتی دیگر میتوان گفت «دنیای سوفی» کتابی است برای آشنایی خوانندگانش با تاریخ فلسفه و چگونگی پیدایش، رشد و تکامل اندیشهای فلسفی.
- بنابراین همانطور که میبینی نمیشود با عقل ثابت کرد فلان کار صحیح است یا نه، رفتار مسئولانه در واقع این است که بتوانیم احساسات خود را برای خوشبختی و آرامش مردم تقویت کنیم. هیوم میگوید: «اگر کسی بخواهد دنیا را نابود کند تا مثلا انگشتش خراش نبیند کار چندان نامعقولانهای انجام نداده است.»
- چه حرف ترسناکی.
- یا در این مورد که نازیها میلیونها یهودی را قتل عام کردند، آیا نقصی در عقل آنها وجود داشت یا از نظر عاطفی مشکل داشتند؟
- بدون شک از نظر احساسات کمبودهایی داشتهاند.
- خیلی از این نازیها آدمهای باهوشی بودهاند و در پشت این تصمیمات سنگدلانهشان، حسابگریهایی نهفته است. بعد از پایان جنگ خیلی از این نازیها به سختی مجازات شدند اما نه به خاطر نامعقول بودن بلکه به دلیل سنگدلی بیش از حدشان. گاهی اوقات افراد ناقص به خاطر ارتکاب به جنایت محکوم نمیشوند چرا که در لحظهی انجام جنایت عاقل نبودهاند اما هرگز کسی که جرمی را از روی سنگدلی انجام داده باشد تبرئه نمیکنند.