داستان درباره سه گلدان لادن، نرگس و شعمدانی و سه خانواده است که با زبانی شاعرانه قصه آنها بیان شده است. بخشی از قسمت دوم کتاب سه گلدان را میخوانیم:
آن روز شنبه بود. فصل زمستان بود. نام دخترک سودابه بود. پدر را از جبهه به بیمارستان آورده بودند. سودابه از خانه برای پدر یک گلدان نرگس به بیمارستان آورده بود.
پدر همیشه در حال خواب بود. گاهی چشمان را باز میکرد و به سودابه لبخند میزد. سودابه هر بعد از ظهر که از مدرسه میآمد به ملاقات پدر میرفت.
آن روز یکشنبه بود. سودابه به ملاقات پدر رفت. پدر چشمان را گشود و به سودابه لبخند زد و باز به خواب رفت. سودابه گلدان نرگس را نگاه کرد.
نویسندهاحمدرضا احمدی
شابک9789643914530
ناشرانتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
موضوعداستان
قطعخشتی
نوع جلدشومیز
تعداد صفحه52
گروه سنید ,ه
وزن180 گرم