بگو که مرا مهربانانه ببخشاید و برکت دهد. خبر را به حقیقت هستی برسان و آنچه را جانم با من میکند، بدان گوشزد کن. و بگو که در تبم. که خستگیام گواه آرزوهایم است.
بگو که دلم درون یک گاوصندوق فوقالعاده کوچک و فوقالعاده سنگین، که درِ آن را بهزور بستهاند، مانده است! و در چنین وضعی نمیتواند چرکهای منقبض خود را بیرون بریزد و راحت و نرم شود!
اگر او پدربزرگ توست و تو دختری کوچک و نوهاش، دوتایی با آبپاشتان روی بنفشهای گلآلود آب بریزید تا شست شود. بعد آفتاب بخورد و کمکم سر خود را بالا بگیرد و شما را که دوستتان میدارد نگاه کند و شما اسرار را بگویید تا گشایش آن مایه آرامش باشد.
ای دختر کوچک، فرشته آرامبخش دلها، پری سرسبزی، فرشته جنگلها، پری آبشارها، پری چشمهها، ... از تو میپرسم: مطلوب من چیست، تواناییای که بعد از آن حتی نیازی به ذوق و شوق نیست؟!
راه به دست آوردن چیست؟ چندین راه دارد؟ کدامند؟ میدانم؛ همین هزارتویی که چند سال است در آن گرفتارم، به مقصد نمیرسم.
نویسندهیغما کیهان
شابک9786001173875
ناشرانتشارات سبزان
موضوعرمان
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
نوع کاغذتحریر
گروه سنید ,ه ,بزرگسال
تعداد صفحه200
تعداد جلد1
وزن180 گرم