امیر پسربچه ای که آرزو دارد به همراه پدر به شهر برود و کار کند تا در روستا زندگی بهتری داشته باشند.
پدر برای او شرط می گذارد اگر درسش را بخواند او را با خود می برد. و امیر همه سعی خود را می کند و قبول می شود.
امیر از مادر و دو برادر و خواهر خود جدا شده به شهر میاید. به سختی کار می کند
پدرش در یک شرکت ساختمان سازی در پایتخت برای آمریکاییها کار می کند. آنها شبها در چادر می خوابند. کار سخت، بیماری ، دوری از مادر باعث می شود امیر به گذشته با دقت بیشتری فکر کند. و این گونه به خیلی از ناگفته ها و رازهای زندگی شان پی می برد.
سه ماه تابستان سختی را می گذراند. امیر می فهمد پدر دوست ندارد دیگر به روستا برگردد و تصمیم دارد زمینها را بفروشد. از اینجا غم و غصه او بیشتر می شود. در انتها مدتی از فورمن آمریکایی خبری نبوده و کارگرها چندان کار نمی کنند. امیر به کارفرما کمک می کند تا شرکت کارش را ادامه دهد. و کارفرما در مقابل این زحمات به او یک تیوپ هدیه می دهد امیر به روستا برمی گردد و با پسرها آن را باد می کنند به آب می اندازند و سوار می شوند...
نویسندهمریم ورپشتی
شابک9786227953626
ناشرنامه مهر
موضوعرمان اجتماعی- طنز- نوجوان و بزرگسال
قطعرقعی
نوع جلدسلفون
نوع کاغذتحریر
چاپ شده درایران
گروه سنیبزرگسال ,د ,ه
تعداد صفحه215
وزن300 گرم